در این مطلب از سایت روبکا چندین شعر عاشقانه از استاد شهریار برای شما گردآوری کرده ایم. در ادامه همراه ما باشید.
خودپرستی خداپرستی
تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طالع مگو که چشمه خورشید خاورست
کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است
آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است
بر سردر عمارت مشروطه یادگار
نقش به خون نشسته عدل مظفر است
ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم
ما را سریر دولت باقی مسخر است
راه خداپرستی ازین دلشکستگی است
اقلیم خود پرستی از آن راه دیگر است
یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است
سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است
بگذار شهریار به گردون زند سریر
کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است
خزان جاودانی
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد
نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد
تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد
نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ار من
که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد
مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن
که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد
دل چون شکسته سازم ز گذشته های شیرین
چه ترانه های محزون که به یادگار دارد
غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بی خیال غم روزگار دارد
گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد
دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن
نه همه تنور سوز دل شهریار دارد
کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد
گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد
زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم
بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد
سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار
هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد
رستخیز چمن و شاهد و ساقی مخمور
چنگ و نی باشد و می باشد و مینا باشد
یار قند غزلش بر لب و آب آینه گون
طوطی جانم از آن پسته شکرخا باشد
لاله افروخته بر سینه مواج چمن
چون چراغ کرجی ها که به دریا باشد
این شکرخواب جوانی است که چون باد گذشت
وای از این عمر که افسانه و رؤیا باشد
گوهر از جنت عقبا طلب ای دل ورنه
خزفست آنچه که در چنته دنیا باشد
شهریاراز رخ احباب نظر باز مگیر
که دگر قسمت دیدار نه پیدا باشد
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد
نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد
تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد
نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ار من
که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد
مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن
که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد
دل چون شکسته سازم ز گذشته های شیرین
چه ترانه های ه محزون که به یادگار دارد
غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بی خیال غم روزگار دارد
گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد
دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن
نه همه تنور سوز دل شهریار دارد
ویلن تاجبخش
شنیده ام که به شاهان عشق بخشی تاج
به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج
تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن
به دولت سرت از آفتاب دارم تاج
کمان آرشه زه کن که تیر لشگر غم
بر آن سر است که از قلب ما کند آماج
اگر که سالک عشقی به پیر دیر گرای
که گفته اند قمار نخست با لیلاج
به پای ساز تو از ذوق عرش کردم سیر
که روز وصل تو کم نیست از شب معراج
زبان شعر نیالوده ام به مدح کسی
ولیک ساز تو از طبع من ستاند باج
به تکیه گاه تو ای تاجدار حسن و هنر
سزد ز سینه سیمین سریر مرمر و عاج
به قول خواجه گر از جام می کناره کنم
به دور لاله دماغ مرا کنید علاج
به روزگار تو یابد کمال موسیقی
چنانکه شعر به دوران شهریار رواج
دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود
در کهن گلشن طوفانزده خاطر من
چمن پرسمن تازه بهار آمده بود
سوسنستان که هم آهنگ صبا می رقصید
غرق بوی گل و غوغای هزار آمده بود
آسمان همره سنتور سکوت ابدی
با منش خنده خورشید نثار آمده بود
تیشه کوهکن افسانه شیرین میخواند
هم در آن دامنه خسرو به شکار آمده بود
عشق در آینه چشم و دلم چون خورشید
می درخشید بدان مژده که یار آمده بود
سروناز من شیدا که نیامد در بر
دیدمش خرم و سرسبز به بار آمده بود
خواستم چنگ به دامان زنمش بار دگر
نا گه آن گنج روان راهگذار آمده بود
لابه ها کردمش از دور و ثمر هیچ نداشت
آهوی وحشی من پا به فرار آمده بود
چشم بگشودم و دیدم ز پس صبح شباب
روز پیری به لباس شب تار آمده بود
مرده بودم من و این خاطره عشق و شباب
روح من بود و پریشان به مزار آمده بود
آوخ این عمر فسونکار به جز حسرت نیست
کس ندانست در اینجا به چه کار آمده بود
شهریار این ورق از عمر چو درمی پیچید
چون شکج خم زلفت به فشار آمده بود
گردآوری: بخش ادبیات و شعر روبکا
در این مطلب از سایت روبکا, دعاهاى مخصوص روزهاى ماه مبارک رمضان گردآوری کرده ایم. ان شالله حاجات و دعاهای شما عزیزان مورد قبول حق واقع بشه. در ادامه همراه ما باشید.
دعاى روز اوّل ماه رمضان :
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّآئِمینَ، وَقِیامى فیهِ قیامَ
خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داریم را نیز همانند
الْقآئِمینَ، وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ، وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ یا اِلـهَ
شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بیخبران و جنایتم را بر من ببخش اى معبود
الْعالَمینَ، وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ
جهانیان و درگذر از من اى درگذرنده از جنایتکاران
روز دوم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ، وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِةِ
خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت و موفقم دار در این روز بخواندن آیات
ایاتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
قرآنیت به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان
روز سوم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ، وَباعِدْنى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْویهِ، وَاجْعَلْ لى نَصیباً
خدایا روزیم کن در این ماه تیزهوشى و بیدارى و دورم گردان در آن از بى خردى و اشتباه کارى و مقرّر فرما برایم بهره اى
مِنْ کُلِّ خَیْر تُنْزِلُ فیهِ، بِجُودِکَ یا اَجْوَدَ الاَْجْوَدینَ
از هر خیرى که در آن نازل گردانى بجود و کرمت اى باجودترین جودمندان
روز چهارم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِکَ، وَاَذِقْنى فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ، وَاَوْزِعْنى فیهِ
خدایا نیرو ده مرا در این ماه براى برپا داشتن فرمان و دستورت و بچشان به من شیرینى ذکرت و به من یاد ده در این ماه
لاَِدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ، وَاحْفَظْنى فیهِ بِحِفْظِکَ وَسَتْرِکَ، یا اَبْصَرَ
طرز بجا آوردن سپاسگزارى خود را به بزرگواریت و نگاهم دار در آن به نگهدارى و محافظت خود اى بیناترین
النّاظِرینَ
بینایان
روز پنجم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، وَاجْعَلْنى فیهِ
خدایا قرارم ده در این ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن
مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ اْلقانِتینَ، وَاجْعَلنى فیهِ مِنْ اَوْلِیآئِکَ الْمُقَرَّبینَ،
از بندگان شایسته فرمانبردارت و بگردانم در این روز از اولیاى مقرب درگاهت
بِرَأْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
به مهرت اى مهربانترین مهربانان
روز ششم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ
خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت
مَعْصِیَتِکَ، وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ، وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ
خوارم مساز و تازیانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت
سَخَطِکَ، بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ، یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ
بدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان
روز هفتم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ، وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ، وَارْزُقْنى فیهِ
خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیم کن در آن
ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفیقِکَ یا هادِىَ الْمُضِلّینَ
ذکر خود را بطور دوام و یکسره به توفیق خود اى راهنماى گمراهان
روز هشتم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاَْیْتامِ، وَاِطْعامَ الطَّعامِ، وَاِفْشآءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْکِرامِ، بِطَوْلِکَ
خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت
یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ
اى پناه آرزومندان
روز نهم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ
خدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت
الْواسِعَةِ، وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ
وسیعت و راهنماییم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خشنودى
الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ
همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان
روز دهم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ
خدایا قرارم ده در این ماه از
الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ، وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْفآئِزینَ لَدَیْکَ، وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ
توکل کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت و قرارم ده در آن از
الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ، بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ
مقربان پیشگاهت به حق احسانت اى هدف نهایى جویندگان
روز یازدهم ماه رمضان:
اَللّـهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِْحْسانَ، وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ، وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ
خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من
السَّخَطَ وَالنّیرانَ، بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ
خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت اى فریادرس فریادخواهان
روز دوازدهم رمضان:
اَللّـهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنى فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکَفافِ، وَاحْمِلْنى
خدایا در این ماه مرا به زیور پوشش از گناه و پاکدامنى بیاراى و جامه قناعت و اکتفاى به مقدار حاجت را به برم کن و وادارم کن
فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ، وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ، بِعِصْمَتِکَ یا
در این روز به عدالت و انصاف و ایمنیم بخش در آن از هر چه که از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى
عِصْمَةَ الْخآئِفینَ
نگهدارنده ترسندگان
روز سیزدهم رمضان:
أَللّهُمَّ طَهِّرْنِى فیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ،
خدایا پاکم کن در این ماه از چرکى و کثافات
وَصَبِّرْنى فیهِ عَلى کائناتِ الاْقْدارِ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَةِ الاَْبْرارِ،
و شکیبایم کن بر مقدراتى که خواهد شد و موفقم دار در این ماه به پرهیزکارى و هم نشینى با نیکان
بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَساکین.
به کمک خودت اى روشنایى دیده مسکینان
روزچهاردهم رمضان:
اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فیهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقْلِنِى فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً
خدایا مگیر مرا در این ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در این روز هدف
لِلْبَلایا وَالاْفاتِ، بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمینَ
بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان
روز پانزدهم رمضان:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ طاعَةَ الْخاشِعینَ، وَاشْرَحْ فیهِ صَدْرى بِاِنابَةِ الْمُخْبِتینَ، بِاَمانِکَ یا اَمانَ
خدایا فرمانبردارى فروتنان را در این ماه روزى من گردان و بگشا سینه ام را براى بازگشتن بسویت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشیت اى امان بخش
الْخآئِفینَ
ترسناکان
روز شانزدهم رمضان:
اَللّـهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَةِ الاَْبْرارِ، وَجَنِّبْنى فیهِ
خدایا موفقم دار در این ماه به همراهى کردن با نیکان و دورم دار در آن از
مُرافَقَةَ الاَْشْرارِ، وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِالْقَـرارِ، بِاِلـهِیَّتِکَ یا اِلـهَ
رفاقت با اشرار و جایم ده در آن بوسیله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبودیّت خود اى معبود
الْعالَمینَ
جهانیان
روز هفدهم رمضان:
اَللّـهُمَّ اهْدِنى فیهِ لِصالِحِ الاَْعْمالِ، وَاقْضِ لى فیهِ
خدایا راهنماییم کن در آن به کارهاى شایسته و برآور در آن
الْحَوآئِجَ وَالاْمالَ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَى التَّفْسیرِ وَالسُّؤالِ، یا عالِماً بِما
حاجات و آرزوهاى مرا اى کسى که نیازى به شرح حال و درخواست ندارى اى دانا و آگاه
فى صُدُورِ الْعالَمینَ، [صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینِ].(1)
بدانچه در دل مردم جهانیان است درود فرست بر محمّد و آل پاکش
روز هیجدهم رمضان:
اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ اَسْحارِهِ، وَنَوِّرْفیهِ قَلْبى بِضِیآءِ اَنْوارِهِ، وَخُذْ
خدایا آگاهم ساز در این ماه از برکات سحرهاى آن و نورانى کن در آن دلم را به پرتو انوار آن و بگمار
بِکُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفینَ
تمام اعضا و جوارحم را به پیروى کردن آثارش به نور خود اى روشنى دهنده دلهاى عارفان
روز نوزدهم رمضان:
اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبیلى اِلى خَیْراتِهِ، وَلا
خدایا سرشار کن در این ماه بهره ام را از برکات آن و هموار ساز راهم را به سوى خیرات آن
تَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ، یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ
و محرومم مساز از پذیرفتن حسناتش اى راهنماى بسوى حقیقت آشکار
روز بیستم رمضان:
اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ، وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ، وَوَفِّقْنى فیهِ
خدایا بگشا در این ماه برویم درهاى بهشت را و ببند برویم در آن درهاى دوزخ را و موفقم دار
لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ
به تلاوت قرآن اى فرو فرستنده آرامش در دلهاى مؤمنان
روزبیست و یکم رمضان:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ دَلیلاً، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَىَّ
خدایا برایم در این ماه دلیلى به موجبات خشنودى خود مقرّر فرما و راهى براى تسلط شیطان بر من باقى مگذار
سَبیلاً، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلاً وَمَقیلاً، یا قاضِىَ حَوآئِـجِ الطّالِبینَ
و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده اى برآرنده حاجات جویندگان
روز بیست و دوم رمضان:
اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ فَضْلِکَ، وَاَنْزِلْ عَلَىَّ فیهِ
خدایا باز کن برویم در این ماه درهاى فضلت را و برکاتت را در آن بر من نازل
بَرَکاتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ، وَاَسْکِنّى فیهِ بُحْبُوحاتِ
فرما و موفقم دار در آن به موجبات خشنودیت و مسکنم ده در آن وسطهاى
جَنّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ
بهشتت اى اجابت کننده دعاى درماندگان
روز بیست و سوم رمضان:
اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى
خدایا شستشویم ده در این ماه از گناهان و پاکم کن در آن از عیبها و آزمایش کن در آن دلم را به پرهیزکارى
الْقُلُوبِ، یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ
دلها اى نادیده گیرنده لغزشهاى گنهکاران
روز بیست و چهارم رمضان:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیهِ
خدایا از تو خواهم در این ماه
ما یُرْضیکَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمّا یُؤْذیکَ، وَاَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاَِنْ اُطیعَکَ
آنچه تو را خشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم در آن توفیق براى این که پیرویت کنم
وَلا اَعْصِیَکَ، یا جَوادَ السّآئِلینَ
و نافرمانیت نکنم اى بخشنده به خواستاران
روز بیست و پنجم رمضان:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مُحِبَّاً
خدایا قرارم ده در این ماه دوستدار
لاَِوْلِیآئِکَ، وَمُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ، مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَمِ اَنْبِیآئِکَ، یا عاصِمَ
دوستانت و دشمن دارنده دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیمبرانت اى نگهدارنده
قُلُوبِ النَّبِیّینَ
دلهاى پیمبران
روز بیست و ششم رمضان:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ سَعْیى فیهِ مَشْکُوراً، وَذَنْبى
خدایا قرار ده کوششم را در این ماه مورد سپاس و تقدیر و گناهم را
فیهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلى فیهِ مَقْبُولاً، وَعَیْبى فیهِ مَسْتُوراً، یا اَسْمَعَ السّامِعینَ
در آن آمرزیده و عملم را در آن پذیرفته و عیبم را در آن پوشید اى شنواترین شنوایان
روز بیست و هفتم رمضان:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَصَیِّرْ اُمُورى فیهِ مِنَ
خدایا فضیلت شب قدر را در این ماه روزیم گردان و بگردان کارهایم را در آن از
الْعُسْرِ اِلَى الْیُسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذیرى، وَحُطَّ عَنِّى الذَّنْبَ(2) وَالْوِزْرَ، یا رَؤُفاً
سختى به آسانى و عذرهایم را بپذیر و وزر و گناهم را بریز اى مهربان
بِعِبادِهِ الصّالِحینَ
به بندگان شایسته ات
روز بیست و هشتم رمضان:
اَللّـهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ،
خدایا سرشار کن بهره ام را در این ماه از انجام مستحبات و نوافل
وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَسآئِلِ، وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ
و گرامیم دار به یاد داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله ام را بسویت از میان سایر
الْوَسآئِلِ، یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ اِلْحـاحُ الْمُلِحّینَ
وسایل اى که سرگرمش نکند سماجت سماجت کنندگان
روز بیست و نهم رمضان:
اَللّـهُمَّ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحْمَةِ، وَارْزُقْنى فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ، وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَیاهِبِ
خدایا فراگیر مرا در این ماه به مهر خود و روزیم کن در آن به توفیق و خودنگهدارى و پاک کن دلم را از تیرگیهاى
التُّهَمَةِ، یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ
تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤمن خود
روز سى ام رمضان:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ
خدایا چنان کن روزه ام را در این ماه
بِالشُّکْرِ وَالْقَبُولِ، عَلى ما تَرْضاهُ وَیَرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ
که مورد قدردانى و پذیرش بوده و بر طبق خشنودى تو و خشنودى رسولت باشد و محکم باشد فروع آن
بِالاُْصُولِ،بِحَقِّ سَیِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینَ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمیـنَ.
بوسیله اصول به حق آقاى ما محمّد و آل پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
گردآوری و بازنویسی مطلب : بخس دین و مذهب روبکا
دوباره وارد ماه مبارک رمضان شده ایم، مـا مسلمانان دراین ماه روزه می گیریم و بـه خدای خودمان نزدیک تر میشویم. ماه رمضان ماه نزول قرآن اسـت و هم چنین حضرت علی «ع» دراین ماه بـه شهادت رسیده اند. در ادامه با سایت روبکا همراه باشید.
ماه رمضان ماه بندگان خداست و مـن میخوامی در مورد ماه مبارک رمضان انشا بنویسم. در ماه رمضان بر همه ی مردم مسلمان واجب اسـت کـه در آن سی روز روزه بگیریند. یعنی از اذان صبح تا اذان شب هیچ چیز نخورند و گناه نکنند و اگرنه روزه آن ها باطل می شود. اگر کسی بـه دلایلی کسی نتواند یک یا چند رو روزه بگیرد باید روزهاش را قضا کند.
البته نه تنها شکمشان باید روزه باشد چیزی نخوریم بلکه باید تمام اعضای بدنمان روزه باشد؛ دست زبان چشم و گوش روزه باشد یعنی دست بـه چیزهای نجس نزنیم. چشم مان روزه باشد یعنی با چشم بـه چیزهای بد نبینیم. زبان روزه باشد یعنی سعی کنیم با گوشمان فحش و چیزهای بد نشنویم. شبهای قدر در ماه رمضان اسـت. مـا در شب های قدر دعا میکنیم تا خدا چیزهایی خوبی برای سال جدید مـا بنویسد.
اگر مـا یک آیه دراین ماه مبارک بخوانیم مثل این اسـت کـه یک ختم قرآن در ماههای دیگر اسـت. البته نماز و روزه بر بچههای کوچک واجب نیست. اما اگر بخواهند روزه بگیرند میتوانند روزه را کلهگنجشکی بگیرند. و اگر روزه کله گنجشکی بگیرند هم ثواب دارد و این طوری هم بـه آرزوی شان رسیدهاند و هم ثواب برده اند.
نتیجه گیری:
ماه رمضان ماه بزرگی اسـت. مـن با اینکـه کودک هستم ولی سعی میکنم روزه بگیرم حتی اگر گرسنه شدم روزه کله گنجشکی میگیرم کـه هم ثواب کنم و هم خدا مـن را بیشتر دوست داشته باشد.
ماه برکت زِ آسمان می آید / صوت خوش قرآن و اذان می آید. از خواب کـه بیدار می شوی در ظلمات شبانگاه ودر مقابل سفره سحری ناگاه خودرا بیدار و هشیار می یابی. با چشمهایی سرخ و خواب آلود، و در بین خواب و بیداری با بی میلی غذا را در دهان میگذاری. یازده ماه در ناز و نعمت و چشیدن هر نوع چرب و شیرین آزاد بودهای اما از امروز یک ماه باید دلت را روزه سرا کنی.
ناگاه بانگ اذان در گوش فلک دمیده می شود و همه ی و همه ی و همه ی اینبار آمادهاند. اذان راکه گفتند تمام روز آینده را از خاطرات سال پیش بـه یاد آوردم کـه چگونه بیتاب می شدم. اما بـه راستی کـه بـه یاد آوردنش تا کی بود مانند دیدن؟ نماز راکه خواندم، دوباره بـه بستر گرم و نرم بازمیگردم. صبح و شاید کمی نزدیک بـه ظهر کـه از خواب بر میخیزم.
تقریبا ساعت یازده ظهر اسـت و مـن هیچ از روزهداری نمیدانم. هنوز گویی زندگی ام زندگی روزهای عادی اسـت. دقیقهها و ثانیهها مثل همیشه بـه سرعت میدوند و می روند و همه ی همانی هستند کـه بودند و تا ساعت دیگر نخواهند بود. سکوت زیبایی بر همه ی جا حاکم اسـت. همه ی دشواریها از بعدازظهر بـه مـن روی میآورند.
در روزهای رمضان عشق و حالهای روزانه مانند خورشیدی تابان در بین تابستانی داغ و سوزان در گرمترین حالت خود طلوع می کنند ودر تاریکترین و نیمه جانترین حالتشان در دم دمهای شب غروب می کنند و بعد از نیم ساعت دوباره جانی دگر می گیرند و اینبار چون ماه می شوند. بـه راستی کـه روزه در ساعات اول بهشت اسـت ولی در ساعات آخر کوه کندن اسـت.
در عصر در خانه با بیتابی از این اتاق تا آن اتاق میرفتم تا دقایق زود سپری شود اما دمادم غروب فقط چشمانم را بسته بودم. هر لحظه توانم نصف می شد. زمان و بـه خصوص یک ربع مانده بـه اذان مانند یکسال میگذشت. تا زمانی کـه ناگاه بانگ اذان مرا زنده کرد، چشم گشودم و لبخند زدم. و این پایانی برای ماموریتی سخت بود ولی آخرش خوش تا سحری دیگر و شروعی دوباره برای مبارزه با نفس آغاز گردد.
مـن می خواهیم دراین انشا در مورد روزه داری دراین ماه و کارهایی کـه در آن انجام میدهم برای شـما انشا بنویسم. روزه گرفتن برای مـن کمی سخت اسـت اما این ماه را خیلی دوست دارم و بـه نظرم تحمل سختی غذا نخوردن و گرسنگی و تشنگی ارزش لحظه های افطار را دارد کـه همه ی مـا دور سفره افطار چمع میشویم ودر حالیکه بـه دعاهای بعد از اذان مغرب گوش میکنیم روزه خودرا با یک خرما و یا یک استکان چای باز میکنیم.
مادرم همیشه بـه مـن یاداوری میکند کـه ماه رمضان فقط تحمل گرسنگی و تشنگی نیست بلکه در طول روزهای این ماه باید بـه این فکر کنیم کـه چگونه با روزه گرفتن انسان بهتری شویم، مثلاً باید زبان خودرا از گناه های غیبت و دروغ و تهمت زدن بـه دیگران پاک نگه داریم و با چند ساعت گرسنگی، بیشتر بتوانیم افراد فقیر راکه خیلی وقت ها گرسنه میمانند درک کنیم.
مـن افطار را خیلی دوست دارم اما بیدار شدن در سحری برایم سخت اسـت چون در آن موقع میل زیادی بـه غذا خوردن ندارم اما اگر در زمان بین افطار تا خوابیدن در خوردن زیاده روی نکنیم آسان تر میتوانیم سحری بیدار شده و یک وعده غذای کامل بخوریم تا برای روزه گرفتن انرژی کافی داشته باشیم.
مـن در شب های قدر بـه همراه پدر و مادرم بـه مسجد میرویم و تا سحر بیدار میمانیم، میدانم کـه شب قدر از هزار ماه بهتر اسـت و سعی میکنم از این شبها خوب استفاده کنم. از زمانی کـه بچه بودم یادم هست کـه مادرم برای پختن غذای افطار و سحری زحمت های زیادی میکشد، او هر شب قبل از سحری زودتر از مـا از خواب بیدار می شود و غذا را آماده میکند.
مادرم میگوید مـا غذای تازه را بهتر میتوانیم بخوریم. او سفره را می چیند، مـا را از خواب بیدار میکند و بعد از غذا و نماز کـه مـا میخوابیم بیشتر بیدار میماند و کارهای باقیمانده را انجام میدهد. مادرم نقش مهمی در روزه داری مـن دارد و مـن همیشه و مخصوصا در ماه رمضان از خداوند میخواهم کـه سلامتی و عمر طولانی بـه مادرم بدهد.
نتیجه گیری:
با اینکـه روزه داری بخصوص در روز های طولانی کار سختی اسـت امام مـن همیشه وقتی ماه رمضان تمام میشود دلم برایش تنگ میشود چون حس و حال معنوی این ماه را دوست دارم و امیدوارم نماز و روزه همه ی کسانی کـه دراین ماه روزه دار بوده اند مقبول درگاه الهی باشد. آمین.
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال اسـت. واژه رمضان از ریشه «رمض» و بـه معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه اسـت.میگویند چون بـه هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی اسـت.
این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند اسـت و شبهای قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود اسـت.ماهه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریفترین ماههای سال اسـت. دراین ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می شود، و پرستش در یکی از شبهای آن « شب قدر » بهتر از پرستش هزار ماه اسـت.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده اسـت: «ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش بـه سوی شـما روی آورده اسـت؛ ماهی کـه نزد خداوند بهترین ماهها اسـت؛ روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات اسـت.
بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. دراین ماه، نفسهای شـما تسبیح، خواب شـما پرستش، عمل های تان مقبول و دعاهایتان مستجاب اسـت.پس با نیتی درست و دلی پاکیزه، پروردگارتان را بخوانید تا شـما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسیی اسـت کـه از آمرزش خدا دراین ماه عظیم محروم گردد.
با گرسنگی و تشنگی دراین ماه، بـه یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.»آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزهداران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام بـه سالخوردگان، ترحم بـه کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی بـه یتیمان و نیز پرستش و سجده های طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضیلت اطعام دراین ماه سخن گفت.
ماه رمضان ماهی اسـت کـه بخاطر خصوصیات آن از دیگر ماهها متمایز میشود و مهم ترین ویژگی آن روزهدار بودن مسلمانان دراین ماه اسـت اما روزه با هر شرایط ودر هر صورت قبول نمیشود. اگر مـا ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم کـه بر خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، این علامت قبولی روزه ماست.
اما اگر ماه رمضانی گذشت و بـه پایان رسید و بهره مـا از ماه رمضان- آنطور کـه پیغمبر اکرم فرمود کـه بعضی از مردم بهره و استفاده شان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی اسـت- فقط این بوده کـه یک ماه گرسنگی و تشنگی کشیدیم، یک بدحالی پیدا کردیم ودر نتیجه این بدحالی قدرت مـا بر کارکردن کمتر شد و بعد آمدیم روزه را متهم کردیم کـه روزه هم شد کار در دنیا؟!
بعضی از دانشآموزان میگویند مـن در تمام این ماه رمضان قدرت درس خواندنم کم می شود و بعضی هم کـه اهل کارهای سخت هستند می گویند قدرت کارم کم می شود و توان انجام کار ندارم، پس روزه بد چیزی اسـت، این علامت قبول نشدن روزه ماست؛ چون روزه را باید از صمیم قلب بگیریم.
درصورتی کـه اگر انسان در ماه رمضان روزه گیر واقعی باشد، اگر واقعاً بـه خودش گرسنگی بدهد و همینطور کـه گفته شده اسـت سه وعده غذا را تبدیل بـه دو وعده کند، یعنی قبلاً یک صبحانه و یک ناهار و یک شام میخورد، حالا دیگر ناهار نداشته باشد، افطارش فقط بـه اندازه یک صبحانه مختصر باشد، بعد هم سحر نه خیلی زیاد بر معده تحمیل کند بلکه یک غذای متعارف بخورد.
بعد احساس میکند کـه هم نیروی بدنیاش بر کار افزایش پیدا کرده اسـت و هم نیروی روحیاش بر کار خیر و برای تسلط بر نفس. این حداقل پرستش اسـت. از انچه گفتیم نتیجه می گیریم کـه برای بهره بردن از ماه رمضان باید بـه قلبمان مراجعه کنیم و بجای اینکـه بـه ظاهر روزه و گرسنگی و تشنگی دقت داشته باشیم، بـه این فکر کنیم کـه چگونه با روزه گرفتن تبدیل بـه انسانی بهتر شویم.
ماه رمضان ماهی اسـت کـه با همه ی ماهها فرق دارد و مـا دراین ماه روزه می گیریم. مـن در انشای خود قصد دارم خاطره نخستین روزی راکه روزه گرفتم، بنویسم. بچه کـه بودم همه ی ذوق و شوقم این بود کـه سحرها با پدر و مادرم بیدار شوم و سحری بخورم. اما مادرم همیشه ضعیف و نحیف بودن مرا بهانه میکرد و مرا برای سحری خوردن بیدار نمیکرد تا اینکـه هفت ساله شدم و بـه مدرسه رفتم.
از همکلاسیهایم شنیدم کـه روزه می گیرند، بهمین خاطر از مادرم با اصرار خواستم کـه مرا برای سحری بیدار کند. چقدر آن سفره سحری را دوست داشتم. برای نخستین بار درکنار خانوادهام نشستم و صدای روح بخش دعای سحر را شنیدم. احساس می کردم بزرگ شدهام. البته مادرم گفت کـه چون از بقیه کوچکتر هستم، نمیتوانم روزه کامل بگیرم و روزهام کله گنجشکی خواهد بود ولی خواهر و برادرم روزه کامل میگرفتند.
چند روز روزه کله گنجشکی گرفتم تا اینکـه یک روز بالاخره قصد کردم کـه روزه کامل بگیرم. ظهر ناهار نخوردم و تشنگی و گرسنگی را تا عصر تحمل کردم. فقط چند ساعت بـه افطار مانده بود کـه تشنگی آن قدر بـه مـن فشار آورد کـه رفتم یک لیوان پر از آب خوردم. بعد از اینکـه تشنگیام رفع شد، عذاب وجدان گرفتم و شروع کردم بـه گریه کردن! مادرم پیش مـن آمد و با مهربانی پرسید:
«چرا گریه می کنی؟ امروز خدا از تـو خیلی راضی اسـت چون نخستین روزه کامل را گرفتی.» مـن کـه با این حرف داغ دلم تازهتر شده بود، گریهام شدیدتر شد و با صدای بلند گریه کردم و گفتم: «مامان مـن روزم باطل شد چون آب خوردم!» مادرم با مهربانی دستی بـه سرم کشید و گفت: «عزیزم روزت باطل نشده و تـو هنوز روزهای چون هنوز بـه سن تکلیف نرسیدی روزهات قبول اسـت.
تازه اگر حواست نباشد و چیزی بخوری، بازهم روزهات باطل نمی شود.» از این حرف مادرم آن قدر خوشحال شدم کـه حد نداشت.
از این انشا نتیجه می گیریم کـه سراسر دوران کودکی گذشته از خاطرات تلخ و
شیرین و مهر و محبت والدین و همدلی در انجام واجبات دینی درخانواده پر
اسـت. همینطور خاطره نخستین روزه، خاطره شیرین روزی اسـت کـه دیگر
هیچوقت در عمرمان تکرار نمی شود.
ماه برکت زِ آسمان می آید / صوت خوش قرآن و اذان می آید. از خواب کـه بیدار می شوی در ظلمات شبانگاه ودر مقابل سفره سحری ناگاه خودرا بیدار و هشیار مییابی. با چشمهایی سرخ و خواب آلود، و در بین خواب و بیداری با بی میلی غذا را در دهان میگذاری. یازده ماه در ناز و نعمت و چشیدن هر نوع چرب و شیرین آزاد بودهای اما از امروز یک ماه باید دلت را روزهسرا کنی.
ناگاه بانگ اذان در گوش فلک دمیده میشود و همه ی و همه ی و همه ی اینبار آمادهاند. اذان راکه گفتند تمام روز آینده را از خاطرات سال پیش بـه یاد آوردم کـه چگونه بیتاب میشدم. اما بـه راستی کـه بـه یاد آوردنش تا کی بود مانند دیدن؟ نماز راکه خواندم، دوباره بـه بستر گرم و نرم بازمیگردم. صبح گراییده بـه ظهر کـه از خواب بر میخیزم. تقریبا ساعت یازده ظهر اسـت و مـن هیچ از روزهداری نمی دانم.
هنوز گویی زندگی ام زندگی روزهای عادی اسـت. دقیقهها و ثانیهها مثل همیشه بـه سرعت میدوند و می روند و همه ی همانی هستند کـه بودند و تا ساعت دیگر نخواهند بود. سکوت زیبایی بر همه ی جا حاکم اسـت. همه ی دشواریها از بعدازظهر بـه مـن روی میآورند. در روزهای رمضان عشق و حال های روزانه در گرمترین حالت خود طلوع می کنند ودر تاریک ترین و نیمه جانترین حالتشان در دم دمهای شب غروب می کنند.
بـه راستی کـه روزه در ساعات اول بهشت اسـت ولی در ساعات آخر کوه کندن اسـت. در عصر در خانه با بیتابی از این اتاق تا آن اتاق میرفتم تا دقایق زود سپری شود اما دمادم غروب فقط چشمانم را بسته بودم. هر لحظه توانم نصف می شد. زمان و بـه خصوص یک ربع مانده بـه اذان مانند یکسال میگذشت. تا زمانی کـه ناگاه بانگ اذان مرا زنده کرد، چشم گشودم و لبخند زدم.
ماه رمضان ماه مهمانی خداوند اسـت و روزهای آن با روزهای دیگر سال تفاوت زیادی دارد. روزه گرفتن برای مـن کمی سخت اسـت اما این ماه را خیلی دوست دارم و بـه نظرم تحمل سختی غذا نخوردن و گرسنگی و تشنگی ارزش لحظه های افطار را دارد کـه همه ی مـا دور سفره افطار چمع میشویم ودر حالیکـه بـه دعاهای بعد از اذان مغرب گوش میکنیم روزه خودرا با یک خرما یا یک قاچ هندوانه و یا یک استکان چای باز میکنیم.
مادرم همیشه بـه مـن یاداوری میکند کـه ماه رمضان فقط تحمل گرسنگی و تشنگی نیست بلکه در طول روزهای این ماه باید بـه این فکر کنیم کـه چگونه با روزه گرفتن انسان بهتری شویم، مثلاً باید زبان خودرا از گناه های غیبت و دروغ و تهمت زدن بـه دیگران پاک نگه داریم و با چند ساعت گرسنگی، بیشتر بتوانیم افراد فقیر راکه خیلی وقت ها گرسنه میمانند درک کنیم.
مـن افطار را خیلی دوست دارم اما بیدار شدن در سحری برایم سخت اسـت چون در آن موقع میل زیادی بـه غذا خوردن ندارم اما اگر در زمان بین افطار تا خوابیدن در خوردن زیاده روی نکنیم آسان تر میتوانیم سحری بیدار شده و یک وعده غذای کامل بخوریم تا برای روزه گرفتن انرژی کافی داشته باشیم.
مـن در شب های قدر بـه همراه پدر و مادرم بـه مسجد میرویم و تا سحر بیدار میمانیم، میدانم کـه شب قدر از هزار ماه بهتر اسـت و سعی میکنم از این شبها خوب استفاده کنم. از زمانی کـه بچه بودم یادم هست کـه مادرم برای پختن غذای افطار و سحری زحمت های زیادی میکشد، او هر شب قبل از سحری زودتر از مـا از خواب بیدار می شود و غذا را آماده میکند چون میگوید:
مـا غذای تازه را بهتر میتوانیم بخوریم. او سفره را می چیند، مـا را از خواب بیدار میکند و بعد از غذا و نماز کـه مـا میخوابیم بیشتر بیدار میماند و کارهای باقیمانده را انجام میدهد. مادرم نقش مهمی در روزه داری مـن دارد و مـن همیشه و مخصوصا در ماه رمضان از خداوند میخواهم کـه سلامتی و عمر طولانی بـه مادرم بدهد.
اگر میخواهید بهرتین انشا های ماه رمضان با موضوع های متفاوت بخوانید بر روی لینک زیر وارد شد.
خداوند در ماه پرفضیلت رمضان سفره ای پربرکت می چیند و تمامی بندگانش رابه ضیافتی بزرگ دعوت میکند، چقدر زیباست مهمان مهمانی خداوند باشی و کنار سفره ای بنشینی کـه خداوند آنرا برایت تدارک دیده اسـت اما آیا از آداب مهمان شدن در محضر خداوند چیزی میدانیم و آیا شایستگی حضور در چنین مهمانی را داریم؟
اگر عمری باقی بماند، رمضانی دیگر فرا برسد و مـا در صحت و سلامت کامل بـه سر ببریم یعنی خداوند از مـا دعوت کرده، شاید لیاقت این مهمانی را نداشته باشیم، شاید از آداب مهمانی اش چیز زیادی ندانیم، اما او از مـا دعوت میکند ودر همین رمضان هایی کـه می آید و میرود آداب مهمانی اش رابه مـا یاد خواهد داد.
رمضان تمرین اسـت، تمرین تسلیم، از خود گذشتن، دل بریدن از غرایز انسانی، تمرین گناه نکردن، تمرین استغفار و توبه کردن و شایسته و لایق مهمانی خدا شدن بخود مـا بستگی دارد کـه رمضان بگذرد و بتوانیم ازآن چـه یاد گرفته ایم بـه خوبی در روزهای دیگر سال استفاده کنیم.
فقیران را بهتر درک کنیم، با مردم مهربان تر برخورد کنیم، اعضای بدن را از گناه کردن دور نگه داریم و چشم ها را ازآن چـه نباید دید، دستها را ازآن چـه نباید کرد، زبان را ازآن چـه نباید گفت و گوش ها ار ازآن چـه نباید شنید برحذر داریم. بیا رمضان امسال را دریابیم و توفیق حضور را از دست ندهیم کـه بسیاری در رمضان های قبل بودند و امسال در بین مـا حضور ندارند و بسیاری امسال هستند و سال دیگر نخواهند بود…
انشای خودرا با نام او آغاز میکنم کـه بخشنده گناهان و پناه بندگان عاصی اسـت. نمیخواهم دراین انشا مورد حس زیبای کنار هم بودن سر سفره افطار با شـما سخن بگویم، چون بعید میدانم هدف روزه دور هم بودن و خوردن افطاری های مفصل باشد.
نمیخواهم در مورد معنویت سحرگاهان با شـما بگویم، چون حتی مـا روزه داران هم بیشتر از درک معنویت سحرگاهی درگیر خوردن سحری عجله ای و بعد هم خوابیدن هستیم. نمی خواهم از خواص کاملا علمی روزه روی بدن انسان کـه حتی پزشکان هم بـه آن معترف هستند با شـما بگویم چون باور نمی کنم خدا برای این روزه رابه مـا واجب کرده باشد کـه بدنمان سالم تر و قویتر باشد.
نمی خواهم از ضرورت درک فقر و گرسنگی بگویم ، چون حتی وقتی روزه دار هستیم حال گرسنگان را متوجه نمی شویم چون مطمئن هستیم بعد از افطار یک عالمه خوراکی خوشمزه در انتظار ماست. مـا حتی در ماه رمضان هم حال فقرا و گرسنگانی کـه روزها را تنها با نان خالی سپری میکنند درک نمی کنیم ،چون سفره های رنگارنگ و متنوع افطار و سحر مـا شباهتی بـه سفره های خالی فقرا ندارد.
ممکن اسـت هر کس برای این سوال پاسخی داشته باشد… مـن روزه میگیرم چون خداوند روزه داری را بر مـن واجب کرده اسـت، روزه میگیرم کـه حتی یکبار درسال هم کـه شده افساری بـه نفس یاغی و طغیانگرم کـه مدام با هوس هایش مرا بـه سویی می راند بزنم. حداقل چند ساعت در روز انسان تر بودن را تمرین کنم. می توانم شکیبا تر باشم، کمتر دروغ بگویم، غیبت کنم، سوگند الکی بخورم و…
بیشتر حواسم بـه خدا باشد و حتی ذره ای هم کـه شده انسان بهتری باشم… برای مـن روزه داری تمرین سختی کشیدن برای بهتر شدن اسـت. مهم نیست این روزه روی جسمم ، معده و قلب و روده وکبدم اثر خوبی دارد یا نه ، اینبار مهم روح مـن اسـت . اینکـه یک ماه درسال هم شده اولویت بجای جسم و خورد و خوراک و لذت هایش… روح خسته ام باشد..
مـن دراین ماه میخواهم کمی بـه داد روحم برسم… کـه حتی با خواندن چند آیه کوتاه از قرآن سیراب شود، با انجام دادن یک کار خیر کوچک مهربان تر شود و با تمرین صبر و شکیبایی بزرگتر شود. در پایان باید بگویم کـه میدانم احتمالا نمیتوانم بـه همیه اینها برسم اما خوب تمرین کردن هیچوقت بی اثر نیست و روزه گرفتن تمرین بندگی خداست.
گردآوری و بازنویسی: بخش سرگرمی روبکا
ندا قاسمی با بازی در سریال نون خ به کارگردانی سعید آقاخانی به شهرت رسید.
در این مطلب از سایت روبکا بیوگرافی ندا قاسمی بازیگرا خوب و با استعداد کشورمان را مرور می کنیم.ندا قاسمی متولد 1366 و خردادماهی می باشد و در کرماننشاه بدنیا آمده است. در ادامه همراه ما باشید.
ندا قاسمی زاده ۳۰ خردادماه ۱۳۶۶ در شهر کرمانشاه است. قاسمی پیش از این که بعنوان بازیگر شناخته شود در عرصه گویندگی و دوبلوریو همچنین تئاتر فعالیت می کرد. او به صورت جدی یکی از دوبلوران رادیوی کرمانشاه است و هنوز هم در این عرصه حضور فعال دارد. ندا قاسمی فعالیت خود را با تئاتر آغاز کرد. او فارغ التحصیل دکترای شیمی آلی از دانشگاه تهران است.
در کرمانشاه متولد شدم. زمان کودکی و نوجوانی من در همین شهر سپری شد. از بچگی بسیار خیال باف بودم. معمولاً زمان های زیادی که تنها می شدم به علت شاغل بودن مادرم، تمام مدت در خلوت رؤیا می بافتم. این خیال پردازی ها قطعاً از طریق نیروی درونی هدایت می شد و من را به طرف علاقه به بازیگری می کشانید. دقیقا به خاطر ندارم چند سالم بود که به مادرم گفتم تصمیم دارم هنرپیشه شوم چون خیلی کوچک بودم. در واقع آن زمان درست نمی دانستم که چه استعدادی در من هست که بتوانم بازیگر شوم. این بازیگری بود که من را به طرف خود می کشانید. ولی هنگامی که وارد این حرفه شدم به ضعفها و توانایی هایم هم آگاه شدم.
از چه زمانی فعالیت بازیگری را آغاز کردید؟
فعالیت هنری ام را از سال ۱۳۸۷ با تئاتر آغاز کردم. در این سالها در نمایش های گاهی، کبوتری ناگهان، بیتلها، چقدر قیافه شما برایم آشنا نیست، پاییز هزار و سیصد و جنگ، سکوت تلخ انارهای شیرین و… ایفای نقش کردم ودر این فاصله همکاری هایی هم با سیمای کرمانشاه بعنوان هنرپیشه، مجری و البته از سال ۹۳ وارد واحد نمایش رادیو کرمانشاه شدم و بعنوان گوینده، بازیگر و دوبلور تجربیاتی کسب نمودم.
برای آینده کاری خود چه برنامه ای دارید و قرار است در زندگی هنریتان چه اتفاقی رخ دهد؟
من کارم را در کرمانشاه با تئاتر آغاز کردم. خوش بختانه تا اکنون هر چیزی که برنامه ریزی کرده بودم درست پیش رفته است و قطعاً همین مسیر را ادامه می دهم. در کنار اینکه در مقطع دکتری مشغول تحصیل در رشته شیمی صنعتی هستم حتماً کار هنر را هم بطور جدی ادامه می دهم. تا الان چند فیلمنامه پیشنهاد شده ام می خواهم صبر کنم تا با دقت و وسواس بیشتری کار بعدی را انتخاب کنم.
چه پیشنهادی به جوانهای علاقه مند به بازیگری دارید؟
برای من بازیگری لذت مطلق است. فارغ از دنیای پیرامون گویا در فضای تازه ای نفس می کشم که تماماّ مکاشفه است. فکر می کنم بازیگری این توانایی را دارد که به رشد روحی انسان کمک کند و انسان را در مسیرش به طرف اهداف والایی سوق دهد. برای بازیگر شدن باید خوب دید. خوب شنید. و خوب درک کرد و همچنین باید کتاب خواند، موسیقی شنید و باید نقاشی دید. تمام این ها اگر برای من که علاقمند به بازیگری هستم اتفاق بیافتد، قطعاً دستاوردهای بزرگی بدست می آورم. ضمن این که در این راه نباید خسته شد. بازیگری بسیار پیچیده است. باید خواست و جنگید.
– در جشنواره های سراسری گوناگون از جمله جشنواره تئاتر ایثار بعنوان بازیگر برگزیده انتخاب گردید.
– در سال ۹۵ در سی و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر برای نمایش گاهی، کاندید بهترین بازیگر زن شد.
– در فیلم کوتاه آواز دست ها به کارگردانی حمزه زارعی که در ۸ جشنواره جهانی حضور یافته، نقش ایفا کرده است.
گردآوری وبازنویسی مطلب : بخش بیوگرافی بازیگران روبکا
یا رب نظر کن امشب بر عبد روسیاهت
بنشستهام به زاری در حسرت نگاهت
یارب الهی العفو یارب الهی العفو
آمد رمضان، ز خواب غفلت برخیز
گل کرد سپیده سعادت، برخیز
بشکاف فلک را و چو حافظ ، سرمست
طرحی دگر انداز و ز عادت برخیز
ماه مبارک رمضان
بر دعوت شدگان
ضیافت الهی مبارک باد
التماس دعا
ﺧﺪﺍﯾﺎ !
ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺎﻩ شعبان و ورود به رمضان ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﺎ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ و ورود به سعادت و خوشبختی ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ…
ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺑﺼﯿﺮ ﮔﺮﺩﯾﻢ، ﺑﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﯾﻢ.
ﺍﻟﻬﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﯾﻤﺎﻥ ﺑﺰﺩﺍﯼ، ﺯﺑﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺗﻬﻤﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ
ﺍﮔﺮ ﻧﻌﻤﺘﻤﺎﻥ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﺷﺎﮐﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ، ﺍﮔﺮ ﺑﻼ ﺍﻓﮑﻨﺪﯼ ﺻﺎﺑﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺁﺯﻣﻮﺩﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﮐﻦ .
“ﺁﻣﯿﻦ یارب العالمین”
ماه رمضان مبارک باد
فرخنده طلوعی که بشارت به جهان است
از عطرِ دل انگیزِ هلالِ رمضان است
آغوشِ پُر از مِهرِ خدا بر همه باز است
از عرش ندا آمده این ماهِ امان است
حلول ماه پُر برکت رمضان مبارک باد
ما را برسانید به شهری ڪه خدا هست
در ماهِ عزیزی ڪه در آن مهر و وفا هست
باید به طراوتت برسم با نَفَسِ صبح
باید برسم ماهِ مبارڪ که صفا هست
حلول ماه پُر برکت رمضان مبارک باد
شهْـرُ رَمَضَـانَ الَّـذِیَ أُنـزِلَ فِیـهِ الْقُـرْآنُ
حلول ماه رمضان، ماه نزول قرآن و برکات الهی، ماه رحمت، بندگی، طاعت و عبادات عاشقانه مبارک
مژده یاران، ماه رحمت، ماه قرآن آمده
ماه خوبی و سعادت، ماه غفران آمده
خانهی دل فارغ از افڪار دنیایی ڪنید
هدیهای بس قیمتی، ازسوی یزدان آمده
مرحبا گویید به این ماه مبارڪ مرحبا
چند روزی نزد جمله ، همچو مهمان آمده
حلول ماه رمضان مبارک باد
اولین روز ماه رمضان
بر همه عزیزان مبارک باد
آغاز یک ماه بندگی
یک ماه دلدادگی
یک ماه نور و روشنایی
یک ماه صفا و برکت
بر همگان مبارک
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِى فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِى فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِى فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِى جُرْمِى فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّى یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِینَ.
ترجمه:
خدایا! روزه مرا در این روز مانند روزه داران حقیقی که مقبول توست قرار ده، و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی، و مرا از خواب غافلان بیدار ساز و گناهم را ببخش ای معبود جهانیان و درگذر از من اى بخشنده ی گنهکاران
حلول ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی بر همگان مبارک باد
سلام ماه خوب خدا
رمضان ماهى است که
ابتدایش رحمت و
میانه اش مغفرت و
پایانش
اجابت است….
بهار قرآن مبارک باد روزتون پر امید
از عــرش صدای ربــنــا می آید
آوای خـــوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز کنید
مهمان خدا سوی خدا می آید
حلول ماه پُر برکت رمضان مبارک باد
هنگامه وصل رمضان آمده اسـت
مومن بـه تنش دوباره جان آمده اسـت
یکماه گشوده سفره ای جان افزا
حق را بنگر کـه میزبان آمده است
حلول ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی بر همگان مبارک باد
سفرهی ماه صیافت باز شد
ماه غفران و دعا آغاز شد
میهمانی بر کریمان عار نیست
شور مهمانی دوباره ساز شد
حلول ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی مبارک باد
ماهی ز جنان آمد گویا رمضان آمد
غفلت ز دلان رفته رحمت به میان آمد
حق سفره دعوت چید غفلت ز دلان برچید
ماهی و گلی مهشید بر کشور جان آمد
حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد
فرخنده طلوعی که بشارت به جهان است
از عطرِ دل انگیزِ هلالِ رمضان است
آغوشِ پُر از مِهرِ خدا بر همه باز است
از عرش ندا آمده این ماهِ امان است
حلول ماه پُر برکت رمضان مبارک باد