ترانه های عاشقانه و زیبای ایرج جنتی عطایی
ایرج جنتیعطایی زاده ۱۹ دی ۱۳۲۵ در مشهد است.
هم خونه ی من ای خدا
از من دیگه خسته شده
کتاب عشق ما دیگه
خونده شده ، بسته شده
خونه دیگه جای غمه
اون داره از من دور می شه
این خونه ی قشنگ ما
داره برامون گور می شه
اون دست گرم و مهربون
با دست من قهره دیگه
چشمای غمگینش با من
قصه ی شادی نمی گه
هم خونه ی من با دلم
خیال سازش نداره
دستای کوچیکش دیگه
میل نوازش نداره
شبا وقتی میرم خونه
بوسه به موهاش می زنم
سرش به کار خودشه
انگار نه انگار که منم
روزا وقتی میام بیرون
اون خودشو به خواب زده
خب ، مثل روزگار شده
یه روز خوبه ،یه روز بده
ای دل من ، ای دیوونه
بذار برم از این خونه
…………………………
ای شرقی غمگین ، وقتی آفتاب تو رو دید
تو شهر بارونی بوی عطر تو پیچید
شب راهشو گم کرد ، تو گیسوی تو گم شد
آفتاب آزادی از تو چشم تو خندید
ای شرقی غمگین
تو مثل کوه نوری
نذار خورشیدمون بمیره
تو مثل روز پکی
مثل دریا مغروری
نذار خاموشی جون بگیره
ای شرقی غمگین
بازم خورشید دراومد
کبوتر آفتاب
روی بوم تو پر زد
بازار چشم تو پر از بوی بهاره
بوی گل گندم تو رو به یاد میاره
ای شرقی غمگین ، زمستون پیش رومه
با من اگه باشی ، گل و بارون کدومه
آواز دست ما می پیچه تو زمستون
ترس از زمستون نیست که آفتابش رو بومه
شب آشیان شبزده، چکاوک شکستهپر
رسیدهام به ناکجا، مرا به خانهام ببر
کسی به یاد عشق نیست، کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خودشکن تو ماندهای و بغض من
از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
مرا به خانهام ببر که شهر، شهر یار نیست
مرا به خانهام ببر ستاره دلنواز نیست
سکوت نعره میزند که شب ترانهساز نیست
مرا به خانهام ببر که عشق در میانه نیست
مرا به خانهام ببر اگر چه خانه، خانه نیست
از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
مرا به خانهام ببر که شهر شهر یار نیست
ایرج جنتی عطایی
…………………………………
تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن
یک سقف پابرجا، محکمتر از آهن
سقفی که تنپوشِ هراس ما باشه
تو سردی شبها، لباس ما باشه
سقفی اندازهی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینهها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف، با تو از گل، از شب و ستاره میگم
از تو و از خواستن تو، میگم و دوباره میگم
زندگیمو زیر این سقف، با تو اندازه میگیرم
گم میشم تو معنی تو، معنی تازه میگیرم
سقفمون افسوس و افسوس، تن ابر آسمونه
یه افق یه بینهایت، کمترین فاصلهمونه
تو فکر یک سقفم، یک سقف رویایی
سقفی برای ما، حتا مقوایی
تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن
سقفی برای عشق، برای تو با من
سقفی اندازهی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینهها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف اگه باشه، میپیچه عطر تن تو
لُختی پنجرههاشو میپوشونه پیرهن تو
زیر این سقف خوبه عطرِ خودفراموشی بپاشیم
آخر قصه بخوابیم، اول ترانه پاشیم
ایرج جنتی عطایی
گردآوری: روبکا
شعرهای مظاهر مصفا
مظاهر مصفا (زادهٔ ۱۳۱۱، اراک) استاد دانشگاه، شاعر و مصحح برجستهٔ معاصر ایران است.
دلم بستهٔ مهر دلبند نیست
ز دیدار دلبند خرسند نیست
به مهر تو سوگند ای سست مهر
اگرچه دگر جای سوگند نیست
چو بشکسته یی آخرین عهد من
دگر با توام رای پیوند نیست
بلی آنکه صد بار پیمان شکست
بدو عهد بستن خوشایند نیست
تو را آزمودیم ما بارها
به کار تو جز ریب و ترفند نیست
به دل تا فریبیت صورت نبست
به لبهات نقشی ز لبخند نیست
تو مردم فریبی نیی مهربان
دل تو به مهر کسی بند نیست
سزاوار دست سلیمانیم
نگینی که دیوان ربودند نیست
گوزنی که روبه به چنگ آورد
پسندیدهٔ شیر ارغند نیست
به سویم دگر تیر عشوه مبار
که بر تن ز صبرم کژآغند نیست
دل خستهٔ آرزومند من
که دیگر تو را آرزومند نیست
گسسته ست زنجیر امید و بیش
به دام هوای تو پابند نیست
در خانهٔ دل بسی کوفتم
که جویم تو را لیک گفتند نیست
(استاد مصفا)
هرکه با بلا پنجه می کند
پنجه های خود رنجه می کند
دست کی برد ناتوان اگر
پنجه با قوی پنجه می کند؟
باز دیو شب شد بلای من
باز وای دل باز وای من
باز یک جهان ظلمت و بلا
خیمه می زند در سرای من
در سکوت شب اوفتد به هم
های و هوی دل هوی و های من
ناله می کنم من برای دل
نوحه می کند دل برای من
شب رسید و من باز در تبم
می رسد ز ره رنج هر شبم
جوش می زند چشمه ی غمم
شعله می کشد آتش تبم
باز گرگ غم روبروی من
پنجه می زند در گلوی من
شحنه ی بلا پیش چشم من
سنگ می زند بر سبوی من
آمد از درم میهمان غم
باز من شدم میزبان غم
هرکه غم همی جستجو کند
گو بجوید از من نشان غم
آتش افکند غم به جان من
آتش افکنم من به جان غم
در دل بلا خانه می کنم
کارهای دیوانه می کنم
در دهان غم دست می برم
زلف شیر را شانه می کنم
باز مرغ شب وای می کند
هوی می کند های می کند
درد می برد ناله می کشد
بانگ می زند وای می کند
رنج کهنه تکرار می کند
شور تازه برپای می کند
شرح عشق جانسوز می دهد
یاد یار خودرای می کند
دود سینه در دیده می زند
خون دیده در نای می کند
یاد رنج سی ساله می کنم
آه می کشم ناله می کنم
روی آسمان پرده می کشم
مه نهفته در هاله می کنم
خون دیده بر روی می زنم
شنبلید را لاله می کنم
هرکه با بلا پنجه می کند
پنجه های خود رنجه می کند
دست کی برد ناتوان اگر
پنجه با قوی پنجه می کند؟
دیده بر رخم آب می زند
گریه ام ره خواب می زند
اشک گویدم با شب سیه
صبر کن که مهتاب می زند
(استاد مصفا)
مه و سالها هرچه بر ما گذشت
طرب کاه و اندوه افزا گذشت
شب و روزها از پی یکدگر
امید افکن و عمر فرسا گذشت
مه و سال با ای فسوسا رسید
شب و روز با ای دریغا گذشت
رسید از غم و درد جانم به لب
به من لحظه و ساعتی تا گذشت
غم هستی من- که جز غم نداشت
شتابان رسید و شکیبا گذشت
اگر بود شادی- که هرگز نبود
چو برق آمد و برق آسا گذشت
چه حاصل ز دیروز و امروز من
که این هر دو در فکر فردا گذشت
نداند کسی جز من و روز و شب
که بر من چه روز و چه شبها گذشت
به شبهای عمرم که از دیرباز
به یاد تو ای ماه سیما گذشت
ز خود پرسم آیا سپیده دمید
شب هجر باقی بود یا گذشت
به خود گویم از بهر تسکین درد
اگرچند درد از مداوا گذشت
مخور غم که گویا سپیده دمید
شب تیرۀ هجر گویا گذشت
مخور غم که این زندگی هرچه بود
بد و خوب یا زشت و زیبا گذشت
بلی عمر من روز و شب سال و ماه
بسی سخت بگذشت اما گذشت
گذشتم ز هستی که در روزگار
توان رستن از هر غمی با گذشت
ز مهر تن توبه سوز تو نیز
گذشتیم و شوق تمنا گذشت
تواند کشد دست از ناکسی
کسی کز سر جمله دنیا گذشت
ستم هرچه کردی و خواهی بکن
ز تو ما گذشتیم و از ما گذشت
ولی از تو می پرسم ای سنگدل
که از تو خدا خواهد آیا گذشت؟
(استاد مصفا)
آموختم که هیچ دارویی ،
نمیتواند همچون ” اُمید “
آدمی را ایستاده نگه دارد !
آموختم که در همه حال
و همه وقت باید عشق ورزید
حتی در زمان خستگی ، بیماری و یاس
آموختم که جنگیدن همیشگی برای نداشته ها
چشم ها را به روی داشته هایمان می بندد
گاهی باید با خیالی آسوده زندگی کرد
رها از هر نبردی و شکستی
آموختم که هیچ دارویی ،
نمیتواند همچون “اُمــــــید”
آدمی را زنده نگه داشته باشد !
زندگی بیاورد ، عشق ببخشد
هر اتفاقی هم که بیفتد
حواسمان باشد
دو طناب
اصلی زندگی را رها نکنیم
و آن دو طناب
“ایمان” و “امید” است
جملات امید بخشی
صبح یک معماست
درست مانند یک رویا,
روشنایی ،در کمین نشسته
امید جانشین ،ناامیدیست
الهی که در این
صبح زیبا لبتون خندون,
دلتون خالی
از غصه
گاهی برای انداختن یک درخت باید صد ضربه تبر بزنید.
از این صد ضربه، نود و نه ضربه اول کارش این است که شرایط را برای ضربه صدم آماده کند.
اینکه درخت در طول نود و نه ضربه سر جایش است، دلیل بیهودگی آن ضربات نیست، دلیل دلسردی نیست، دلیل ناامیدی نیست.
هر مبارزه ای به همین شکل است. اینکه اقداماتی که میکنیم به سرعت جواب نمیدهد نباید در عزم و اراده ما خللی ایجاد کند.
هر کاری میکنیم بگذاریم به حساب یکی از همان نود و نه ضربه اول. ضربه صدم بالاخره از راه می رسد و درخت را می اندازد.
نگران نباش ،موفقیت صبر میخواهد. نا امید نشو هرگز
جملات امید بخشی
اشخاص عادی با تجربه ی اولین شکست
دست از تلاش میکشند
به همین دلیل است که در زندگی
با انبوه اشخاص عادی
و تنها یک
“ادیسون”
روبرو هستیم
روحتو بیدار کن
تا دنیات عوض شه
جملات امید بخش کوتاه
اگر نمیتوانی به کسی
امید بدهی نا امیدش نکن!
اگر شنونده خوبی هستی
رازدار خوبی هم باش!
اگر نمیتوانی
زخمی را مرهم باشی،
نمک هم نباش!
یک کلام ،انسان باشیم!
جملات امید انگیز
گل نیلوفر در مرداب می روید
تا به همه ثابت کند
در
بدترین شرایط هم میتوان
زیبا بود..
شاد بود..
قوی بود..
و امید داشت…
جملات امید بخش کوتاه
امید چیز خوبی ست
مثل اخرین سکّه
مثل اخرین بلیط
مثل اخرین گلوله
مثل اخرین کشتی
اخرین سکّه نمیگذارد که غرورت بشکند
اخرین بلیط نمیگذارد که نا امید از ترمینال ها برگردی،
اخرین گلوله نمی گذارد که سرباز اسیر شود،
کسی که امید دارد فقیر نیست،
همیشه چیزی دارد،
یادم رفت از اخرین کشتی بگویم،
اخرین کشتی حتی اگر هم نیاید
نمی گذارد که نام دریا و مسافرت از یادت برود…
روزگارتون پراز امید
جملات امید بخش به زندگی
ما آدم ها از دار دنیا
شکستن را خوب بلدیم!
میخواهد شیشه باشد یا در و پنجره
شاید غرور باشد
یا حتی دل!
اگر از من بپرسی اما
بدتر از همه اما این است که
گاهی امید کسی را میشکنیم !
ادمیزاد بی امید
جسمی متروک است!
جملات امید بخش خدا
همیشه یادت باشه :
بارون بند میاد
شب تموم میشه
درد و رنج هم محو میشه
اما امید هیچوقت اونقدر گم نمیشه
که نشه دوباره پیداش کرد …
یکی از مریدان عارف بزرگی، در بستر مرگ استاد از او پرسید:
مولای من استاد شما که بود؟
عارف: صدها استاد داشته ام.
مرید: کدام استاد تأثیر بیشتری بر شما گذاشته است؟
عارف اندیشید و گفت:
در واقع مهمترین امور را سه نفر به من آموختند.
اولین استادم یک دزد بود.
شبی دیر هنگام به خانه رسیدم و کلید نداشتم و نمی خواستم کسی را بیدار کنم. به مردی برخوردم، از او کمک خواستم و او در چشم بر هم زدنی در خانه را باز کرد. حیرت کردم و از
او خواستم این کار را به من بیاموزد. گفت کارش دزدی است. دعوت کردم شب در خانه من بماند. او یک ماه نزد من ماند. هر شب از خانه بیرون میرفت و وقتی برمی گشت می گفت
چیزی گیرم نیامد. فردا دوباره سعی می کنم. مردی راضی بود و هرگز او را افسرده و ناکام ندیدم.
دوم سگی بود.
سگ هرروز برای رفع تشنگی کنار رودخانه می آمد، اما به محض رسیدن کنار رودخانه سگ دیگری را در آب می دید و می ترسید و عقب می کشید. سرانجام به خاطر تشنگی بیش از
حد، تصمیم گرفت با این مشکل روبه رو شود و خود را به آب انداخت و در همین لحظه تصویر سگ نیز محو شد.
استاد سوم من دختر بچه ای بود.
دختر بچه با شمع روشنی به طرف مسجد می رفت. پرسیدم:
خودت این شمع را روشن کرده ای؟
گفت: بله.
برای اینکه به او درسی بیاموزم گفتم: دخترم قبل از اینکه روشنش کنی خاموش بود، میدانی شعله از کجا آمد؟ دخترک خندید، شمع را خاموش کرد و از من پرسید:
شما می توانید بگویید شعله ای که الان اینجا بود کجا رفت؟
فهمیدم که انسان هم مانند آن شمع، در لحظات خاصی آن شعله مقدس را در قلبش دارد، اما هرگز نمیداند چگونه روشن میشود و از کجا می آید …
فال روزانه یکشنبه 9 تیر 1398 | |
---|---|
فال روز متولدین فروردین: اعتماد به نفس داشتن ویژگی خیلی خوبی است، ولی بدین معنی نیست که شما به خاطر اینکه میدانید حتماً برنده خواهید شد، مسابقهای را راه بیندازید. اگر شما خسته شدهاید و این بیحوصلگی را میخواهید با دردسر درست کردن پر کنید، راه تخلیه بهتری برای تواناییهایتان پیدا کنید. با ناامید کردن یک نفر دیگر خودتان را سرگرم نکنید. | |
فال روز متولدین اردیبهشت: ممکن است شما دوست داشته باشید که رویه خود را تغییر داده و از زندگیتان لذت ببرید، اما به نظر میرسد دیگران نسبت به شما تصور دیگری در ذهن دارند. اگرچه شما باید سعی کنید که با توجه به برنامههایتان پیش بروید، اما اگر به نقطهای رسیدید که فکر کردید نباید تا اینجا پیش روی میکردید نگرانی به خود راه ندهید. فقط چند نفس عمیق کشیده و مرزهایی را که برای خودتان تعیین کردهاید را به دیگران نیز بگویید تا از راهی که شما برگزیدهاید متعجب نشوند. | |
فال روز متولدین خرداد: شما فکر میکنید که یک نفر عمداً میخواهد در خفا به شما استرس وارد کند و این موضوع خوشایند شما نیست. به جای اینکه سعی کنید اتفاقاتی را که در خفا پیش آمده به دیگران بگویید، فقط با دیگران روراست باشید و به مشغلههای شغلی خودتان بپردازید. اگر شما سعی کنید با کسی که شما را فریب داده است متقابلاً رفتار کنید مطمئناً برنده نخواهید شد. | |
فال روز متولدین تیر: شما امروز در زمان حال زندگی نمیکنید. درعوض در حال برنامهریزی و رویاپردازی کردن برای فعالیتهای مربوط به آینده خود هستید. اما این برنامهریزیها در مورد توهمات غیرواقعی نیست؛ حتی اگر استراتژی شما همیشه این گونه نبوده باشد، ولی یکی از ویژگیهای شما این بوده که دوست داشتید آینده را برای خودتان ملموس کنید. با تجسم کردن چیزهایی که میخواهید بهشان برسید، میتوانید اموری را در حال حاضر غیرممکن به نظر میرسند را در آینده به واقعیت تبدیل کنید. | |
فال روز متولدین مرداد: دوستان و اعضای خانوادهتان امروز از شما میخواهند که آنها را راهنمایی کنید. درعوض ماه در برج ثور قرار گرفته و به شما پیشنهاد میشود که به استراحت کردن و بازسازی نیروهایتان بپردازید. شما امروز میتوانید برای دیگران نمونه بارز شخصی باشید که فقط هرکاری را که نسبت بهش احساس خوبی دارد انجام میدهد، حالا چه این کار تماشا کردن تلویزیون باشد، چه شنا کردن در استخر و یا پیادهروی کردن در هوای آزاد، نوع فعالیت زیاد مهم نیست. | |
فال روز متولدین شهریور: شما امروز میتوانید فرصت خیلی خوبی برای استراحت کردن داشته باشید. در حال حاضر آسانتر گرفتن زندگی باعث میشود شما احساس خوبی داشته باشید. اما در حالی که ماه در پنجمین خانه شما خودش را با ژوپیتر سازگار میکند همچنین شما را تشویق میکند که به کار کردن ادامه بدهید. مادامی که شما نتوانستهاید از وقتتان برای استراحت کردن استفاده کنید نخواهید توانست از زندگیتان لذت ببرید. | |
فال روز متولدین مهر: امروز شما در بین خانواده و دوستانتان جنجالی به پا کردهاید برای اینکه میخواهید که آنها بدانند که شما در مورد یک مسأله خاص چه احساسی دارید. اگرچه ممکن است شما امروز نسبت به همیشه خودرأیتر باشید، ولی عاقلانهتر است که تفکراتتان را با دیگران در میان نگذارید. اگر شما میخواهید ایدههایتان را به مرحله اجرا بگذارید، اگر آنها را خیلی زود و سریع برای دیگران افشا کنید به نتیجه نخواهید رسید. | |
فال روز متولدین آبان: شما دوست دارید امروز را طوری بگذرانید که انگار هیچ برنامه و نقشه از پیش تعیین شدهای نداشتهاید. حتی اگر این جریان یک روش غیرمعمولی و بیقاعده برای شما باشد، ولی اکنون اگر خودتان را به این جریان بسپارید لذت بردن از زندگی خیلی آسان میشود. محکم و ثابت قدم باشید، ولی نباید دیگران را به خاطر کارهایتان سرزنش کنید. درضمن با دیگران مهربان باشید، به خصوص وقتی که یک نفر تصمیم دارد با شما ارتباط برقرار کند. | |
فال روز متولدین آذر: شما امروز از برنامههایتان عقب افتادهاید و اگر خیلی زود شروع به کار نکنید، فرصتهای زیادی را از دست خواهید داد. اگر برای کاری تحت فشار قرار بگیرید شاید به شما انگیزه بدهد که با هیجان بیتشری کار کنید. چه این کار را بکنید چه نکنید مجبور خواهید بود شرایط سختی که در حال حاضر به وجود آمده را تحمل کنید. اما واقعاً مهم نیست که شما چه کاری انجام میدهید و اینکه چقدر آن را ادامه میدهید، بلکه آن چیزی که اهمیت دارد این است که بتوانید تعهداتی را که به دیگران دادهاید را عملی کنید. | |
فال روز متولدین دی: دو جمله «عجله نکنید» و « نگران نباشید» امروز میتواند دو پند مناسب برای شما باشد. هر چیزی به وقت خودش اتفاق خواهد افتاد و نیازی نیست که شما سعی و تلاش اضافی بکنید. عجیب اینکه شما در حال حاضر نمیخواهید این واقعیت را قبول کنید، ولی این انکار کردنها زیاد ادامه نخواهد داشت. به جای اینکه به دنبال راههایی باشید که به امکاناتی که دارید در آینده توسعه بدهید، سعی کنید از چیزهایی که در اختیار دارید هم اکنون لذت ببرید. | |
فال روز متولدین بهمن: ممکن است امروز با یکی از اعضای خانوادهتان جر و بحث داشته باشید. کاملاً واضح است که این مشکل مربوط به شما نیست، برای اینکه دوست داشتهاید که از مجادلهها دوری کنید. حتی اگر با صحبت کردن هم توانستید این مشکل را حل کنید، اما شما در این آزمایش میفهمید که شما در شرایط جدی و مهم عدم توانایی خود را به دیگران ربط میدهید. تمرین کردن انعطاف پذیری باعث میشود که دیگران بیشتر با شما احساس راحتی کنند. | |
فال روز متولدین اسفند: به نظر میرسد که اتفاقاتی بر خلاف میل شما رخ داده است. یکی از طرافیان شما تغییر کرده است، او روش جدیدی را در پیش گرفته است و با وجود اینکه این رویه شما را نگران کرده است ولی باز هم به کار خود ادامه میدهد. از امکانات و نفوذ خود استفاده کنید تا امور را تحت کنترل خود درآورید. به جای اینکه ذهنتان را درگیر موضوعات بیاهمیت کنید و انرژی خودتان را هدر دهید، آن را برای آخر هفته و مواقعی که بهش نیاز داشتید ذخیره کنید. |